اسلایدر

داستان شماره 935

داستانهای باحال _ داستانسرا

داستانهایی درباره خدا_ پیغمران_ امامان_دین_ امام علی_ قضاوت امام علی_ اصیل ایرانی _ پادشاهان _عاشقانه_ ملا_ شیوانا_ بهلول_ بزرگان_ غمگین_ طنز_ جالب_ معجزه_ پسرانه_ عبرت آموز هوسرانی_ صفا و صمیمیتها_ شنیدنی_ زندگی_ موفقیتها_ خوش یمن_ طمع_ آموزنده_ بی ادبانه _ احساسی_ ترسناک _بقیه و..

داستان شماره 935

داستان شماره 935

جهت باد مهم نیست

 

بسم الله الرحمن الرحیم
روزی شیوانا از کنار مزرعه ای می گذشت. زن و مرد جوانی را دید که به زحمت در حال کشت و زرع هستند. مرد به محض دیدن شیوانا به سوی او دوید و در حالی که زنش او را همراهی می کرد با حالتی ترسیده و هراسان گفت:” استاد ! تمام امید من و خانواده ام به نتیجه این کشت و زرع است. اگر آفتی بیاید یا اتفاقی ناگوار بیافتد شاید چند ماه آینده تمام چیزی که داریم را ازدست بدهیم و به فقر و تنگدستی بیافتیم. ما را راهنمایی کن تا از این نگرانی به درآئیم
شیوانا نگاهی به زن و مرد جوان انداخت و گفت:” خالق هستی مزرعه را در اختیار شما قرار داده است وشما هم از زحمت و تلاش چیزی کم نگذاشته اید. پس دلیلی نیست که نسبت به کسی که دست روی دست گذاشته عقب بمانید. اما با این وجود در کنار اینکار به  پرورش دام و طیور هم مشغول شوید و در اوقات فراغت یک کار فنی مثل فرش بافی یا مشابه برای خود دست و پا کنید! در اینصورت احتمال شکست و تنگدستی شما کمتر می شود! اما در هر صورت پیشنهاد می کنم با نیت خالص و پاک کارتان را انجام دهید و مانند ابر شناور شوید و بگذارید نتایج خودشان همدیگر را پیدا کنند و گرد هم آیند. شما شبیه ابر باشید. برای ابر چه فرقی می کند که باد از کدام جهت می وزد. او در آسمان رویایی خودش شناور است.شما هم مادامی که خود را در آسمان توکل و اعتماد به خالق هستی شناور ساخته ای، نگران هیچ تندبادی نباشید

 



[ پنج شنبه 5 آبان 1391برچسب:داستانهای شیوانا ( 1, ] [ 20:43 ] [ شهرام شیدایی ] [ ]