اسلایدر

داستان شماره 58

داستانهای باحال _ داستانسرا

داستانهایی درباره خدا_ پیغمران_ امامان_دین_ امام علی_ قضاوت امام علی_ اصیل ایرانی _ پادشاهان _عاشقانه_ ملا_ شیوانا_ بهلول_ بزرگان_ غمگین_ طنز_ جالب_ معجزه_ پسرانه_ عبرت آموز هوسرانی_ صفا و صمیمیتها_ شنیدنی_ زندگی_ موفقیتها_ خوش یمن_ طمع_ آموزنده_ بی ادبانه _ احساسی_ ترسناک _بقیه و..

داستان شماره 58

داستان شماره 58

حكمت را بينند( موسی و مرد فقیر


بِسْم اللهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحيم

حضرت موسى عليه السلام فقيرى را ديد كه از شدت تهيدستى ، برهنه روى ريگ بيابان خوابيده است . چون نزديك آمد، او عرض كرد: اى موسى ! دعا كن تا خداوند متعال معاش اندكى به من بدهد كه از بى تابى ، جانم به لب رسيده است . موسى براى او دعا كرد و از آنجا (براى مناجات به كوه طور) رفت . چند روز بعد، موسى عليه السلام از همان مسير باز مى گشت ديد همان فقير را دستگير كرده اند و جمعيتى بسيار در گردن اجتماع نموده اند، پرسيد: چه حادثه اى رخ داده است ؟
حاضران گفتند: تا به حال پولى نداشته تازه گى مالى بدست آورده و شراب خورده و عربده و جنگجوئى نموده و شخصى را كشته است . اكنون او را دستگير كرده اند تا به عنوان قصاص ، اعدام كنند

خداوند در قرآن مى فرمايد: (اگر خدا رزق را براى بندگانش وسعت بخشد، در زمين طغيان و ستم مى كنند. پس موسى عليه السلام به حكمت الهى اقرار كرد، و از جسارت و خواهش ‍ خود استغفار و توبه نمود

 



[ سه شنبه 28 ارديبهشت 1389برچسب:داستانهایی در باره خدا ( 2, ] [ 20:40 ] [ شهرام شیدایی ] [ ]