اسلایدر

داستان شماره 2142

داستانهای باحال _ داستانسرا

داستانهایی درباره خدا_ پیغمران_ امامان_دین_ امام علی_ قضاوت امام علی_ اصیل ایرانی _ پادشاهان _عاشقانه_ ملا_ شیوانا_ بهلول_ بزرگان_ غمگین_ طنز_ جالب_ معجزه_ پسرانه_ عبرت آموز هوسرانی_ صفا و صمیمیتها_ شنیدنی_ زندگی_ موفقیتها_ خوش یمن_ طمع_ آموزنده_ بی ادبانه _ احساسی_ ترسناک _بقیه و..

داستان شماره 2142

داستان شماره 2142

اهمیت سرپرستی از یتیم

 


 

بِسْم اللهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحیم

اصحاب و یاران , گرد پیامبر اسلام (ص ) را گرفته بودند و به سخنانش گوش می دادند .
ناگهان دیـدنـد پسر بچه ای نزد پیامبر(ص ) آمدو گفت : ای پیامبرخدا, من پسری هستم که پدرم از دنیا رفته است , مادرو خواهرم نیز بی سرپرستند .
از آنچه خداوند به شما عنایت فرموده است به ما کمک کن .
پیامبر(ص ) به بلال فرمود : به خانه من برو و هر غذایی که یافتی آن را بیاور .
بـلال به حجره هایی که مربوط به پیامبر(ص ) بود رفت وپس ازجستجو 21 دانه خرما پیدا کرد و به خـدمـت ایـشان آورد .
پیامبر(ص ) به آن پسرک فرمود : بیا این خرماها را از من بپذیر .
هفت دانه آن مال خودت , هفت دانه دیگر مال خواهرت , و هفت دانه باقیمانده مال مادرت باشد .
در این هنگام یکی از اصحاب به نام معاذ, دست نوازش بر سر آن یتیم کشید و گفت : خداوند تو را از یتیمی بیرون آورد و جانشین پدرت سازد .
پیامبر(ص ) به معاذ فرمود : محبت تو را به این یتیم دیدم .
بدان که هرکس یتیمی را سرپرستی کند و دسـت نـوازش بـر سـر او بـکـشـد,خـداونـد بـه تـعـداد هـر مـویـی کـه از زیـر دسـت او مـی گـذرد,پاداش شایسته ای به او می دهد, گناهی از گناهان او را محو می سازد ومقام او را بالا می برد

مجمع البیان , ج1 ,ص 506



[ یک شنبه 12 اسفند 1394برچسب:داستانهای حضرت محمد ( ص, ] [ 15:35 ] [ شهرام شیدایی ] [ ]