اسلایدر

داستان شماره 1974

داستانهای باحال _ داستانسرا

داستانهایی درباره خدا_ پیغمران_ امامان_دین_ امام علی_ قضاوت امام علی_ اصیل ایرانی _ پادشاهان _عاشقانه_ ملا_ شیوانا_ بهلول_ بزرگان_ غمگین_ طنز_ جالب_ معجزه_ پسرانه_ عبرت آموز هوسرانی_ صفا و صمیمیتها_ شنیدنی_ زندگی_ موفقیتها_ خوش یمن_ طمع_ آموزنده_ بی ادبانه _ احساسی_ ترسناک _بقیه و..

داستان شماره 1974

داستان شماره 1974

تمسخر…

 


 

بسم الله الرحمن الرحیم

روزي امير المو منين عليه السلام از كنار عده اي از قريش كه نشسته بودند مي گذشت. آنها از لباسهايي سفيد و صورتهايي خوش رنگ برخوردار بودند و بسيار مي خنديدند، و هر كسي از كنار آنها مي گذشت با انگشت به او اشاره مي كردند وي را مورد تمسخر قرار مي دادند.
آنگاه به گروهي از اوس و خزرج گذر كرد كه آنها نيز نشسته بودند و از بدني لاغر و ضعيف و رنگي زرد برخوردار بودند و در سخن گفتن خود تواضع مي ورزيدند.
حضرت تعجب كرد و بر پيامبر صلي الله عليه و آله وارد شد و عرض كرد: پدر و مادرم فدايت شوند، من امروز به مردمي گذشتم و صفات آنها را ذكر كرد و ادامه داد به عده اي ديگر از اوس و خزرج گذر كردم و آنها را نيز توصيف نمود و گفت: همه آنها افرادي مومن هستند، حال صفات مومن را برايم بيان فرما.
رسول خدا صلي الله عليه و آله سر به زير انداخت و پس از لحظه اي سر بلند كرد و فرمود: مومن بيست صفت دارد و اگر از اين صفات بر خوردار نباشد ايمانش كامل نيست. و آن ويژگيها عبارتند از:
حضور در نماز، دادن زكات، اطعام مسكين، دست كشيدن بر سر يتيم، پاكيزگي لباس، كمر بستن به عبادت خدا و ديگر اينكه وقتي سخن مي گويند راست مي گويند و هنگامي كه وعده مي دهند خلاف وعده نمي كنند، و اگر امين شمرده شوند خيانت نمي ورزند. زاهد شب و شير روز هستند، روزها روزه دار و شبها عبادت مي كنند، همسايه آزار نيستند و همسايه ها از آنها در امانند، متواضعانه راه مي روند و در تشييع جنازه شركت مي كنند. خداوند ما و شما را از متقين قرار دهد



[ سه شنبه 24 شهريور 1394برچسب:داستانهای امام علی ( ع _ سری 3, ] [ 15:26 ] [ شهرام شیدایی ] [ ]