اسلایدر

داستان شماره 1809

داستانهای باحال _ داستانسرا

داستانهایی درباره خدا_ پیغمران_ امامان_دین_ امام علی_ قضاوت امام علی_ اصیل ایرانی _ پادشاهان _عاشقانه_ ملا_ شیوانا_ بهلول_ بزرگان_ غمگین_ طنز_ جالب_ معجزه_ پسرانه_ عبرت آموز هوسرانی_ صفا و صمیمیتها_ شنیدنی_ زندگی_ موفقیتها_ خوش یمن_ طمع_ آموزنده_ بی ادبانه _ احساسی_ ترسناک _بقیه و..

داستان شماره 1809

داستان شماره 1809

داستان تاجر


 

بسم الله الرحمن الرحیم
داستان كوتاهي كه پيش روي شماست يك قصه جالب است كه حتما بايد دو بارخوانده شود! به شما اطمينان ميدهم هيچ خواننده اي نميتواند با يك بار خواندن آن را رها كند! اين نامه تاجري به نام پائولو به همسرش جولياست كه به رغم اصرار همسرش به يك مسافرت كاري ميرود و در آنجا اتفاقاتي برايش مي افتد كه مجبور ميشود نامه اي براي همسرش بنويسد به شرح ذيل …

 

 

جولياي
عزيزم سلام … بهترين آرزوها را برايت دارم همسر مهربانم. همانطور كه پيش
بيني مي كردي سفر خوبي داشتم. در رم دوستان فراواني يافتم كه با آنها مي
شد مخاطرات گوناگون مسافرت و به علاوه رنج دوري از تو را تحمل كرد. در
اين بين طولاني بودن مسير و كهنگي وسايل مسافرتي حسابي مرا آزار داد. بعد
ازرسيدن به رم چند مرد جوان خود را نزد من رساندند و ضمن گفتگو با هم
آشنا شديم. آنها كه از اوضاع مناسب مالي و جايگاه ممتاز من در ونيز مطلع
بودند محبتهاي زيادي به من كردند و حتي مرا از چنگ تبهكاراني كه قصد مال
و جانم را كرده بودند و نزديك بود به قتلم برسانند نجات دادند . هم اكنون
نيز يكي ازرفقاي بسيار خوب و عزيزم “روبرتو”‌ كه يكي از همين مردان جوان
است انگشتر مرابه امانت گرفته و با تحمل راه به اين دوري خود را به منزل
ما خواهد رساند تا با نشان دادن آن انگشتر به تو و جلب اطمينانت جعبه
جواهرات مرا از تو دريافت كند وبه من برساند . با او همكاري كن تا جعبه
مرا بگيرد. اطمينان داشته باش كه او صندوق ارزشمند جواهرات را از تو
گرفته و به من خواهد داد وگرنه شياد فرصت طلب ديگري جعبه را خواهد دزديد
و ضمن تصاحب تمام جواهرات آن, در رم مرا خواهد كشت پس درنگ نكن .
بلافاصله بعد از ديدن نامه و انگشتر من در ونيز‍ موضوع را به برادرت بگو
و از او بخواه كه در اين مساله به تو كمك كند. آخر تنها ماركو جاي جعبه
را ميداند. در مورد دزد بعدي هم نگران نباش مسلما پليس او را دستگير كرده
و آنقدر نگه ميدارد تا من بازگردم. نامه را خوانديد؟ اما بهتر است يك
نكته بسيار مهم را بدانيد : پائولو قبل از سفر به رم با جوليا يك قرار
گذاشته بود كه در اين مدت هر نامه اي به او رسيد آن را بخواند. ! “يك خط
در ميان” حالا شما هم برگرديد و دوباره نامه را يك خط در ميان بخوانيد تا
به اصل ماجرا پي ببريد

 



[ چهار شنبه 9 فروردين 1394برچسب:بقیه داستانها ( سری 1, ] [ 23:1 ] [ شهرام شیدایی ] [ ]