اسلایدر

داستان شماره 311

داستانهای باحال _ داستانسرا

داستانهایی درباره خدا_ پیغمران_ امامان_دین_ امام علی_ قضاوت امام علی_ اصیل ایرانی _ پادشاهان _عاشقانه_ ملا_ شیوانا_ بهلول_ بزرگان_ غمگین_ طنز_ جالب_ معجزه_ پسرانه_ عبرت آموز هوسرانی_ صفا و صمیمیتها_ شنیدنی_ زندگی_ موفقیتها_ خوش یمن_ طمع_ آموزنده_ بی ادبانه _ احساسی_ ترسناک _بقیه و..

داستان شماره 311

داستان شماره 311

داستان کوتاه ( طلاق برنامه ریزی شده


بسم الله الرحمن الرحیم
با اصرار از شوهرش می‌خواهد که طلاقش دهد
شوهرش میگوید چرا؟ ما که زندگی‌ خوبی‌ داریم
از زن اصرار و از شوهر انکار
در نهایت شوهر با سرسختی زیاد می‌پذیرد، به شرط و شروط ها
زن مشتاقانه انتظار می‌کشد شرح شروط را
تمام ۱۳۶۴ سکهٔ بهار آزادی مهریه آت را می‌باید ببخشی
زن با کمال میل می‌پذیرد
در دفترخانه مرد رو به زن کرده و میگوید حال که جدا شدیم . لیکن تنها به یک سوالم جواب بده
زن می‌پذیرد
“چه چیز باعث شد اصرار بر جدائی داشته باشی‌ و به خاطر آن حاضر شوی قید مهریه ات که با آن دشواری حین بله برون پدر و مادرت به گردنم انداختن را بزنی‌
زن با لبخندی شیطنت آمیز جواب داد :طاقت شنیدن داری؟
مرد با آرامی گفت :آری
زن با اعتماد به نفس گفت: ۲ ماه پیش با مردی اشنا شدم که از هر لحاظ نسبت به تو سر بود.از اینجا یک راست میرم محضری که وعده دارم با او ، تا زندگی‌ واقعی در ناز و نعمت را تجربه کنم.
مرد بیچاره هاج و واج رفتن همسر سابقش را به تماشا نشست
زن از محضر طلاق بیرون آمد و تاکسی گرفت .وقتی‌ به مقصد رسید کیفش را گشود تا کرایه را بپردازد.نامه‌ای در کیفش بود . با تعجب بازش کرد
خطّ همسر سابقش بود.نوشته بود: ” فکر می‌کردم احمق باشی‌ ولی‌ نه اینقدر.
نامه را با پوزخند پاره کرد و به محضر ازدواجی که با همسر جدیدش وعده کرده بود رفت .منتظر بود که تلفنش زنگ زد

برق شادی در چشمانش قابل دیدن بود.شمارهٔ همسر جدیدش بود
تماس را پاسخ گفت: سلام کجایی پس چرا دیر کردی
پاسخ آنطرف خط تمام عالم را بر سرش ویران کرد
صدا، صدای همسر سابقش بود که میگفت : باور نکردی؟، گفتم فکر نمیکردم اینقدر احمق باشی‌.این روزها میتوان با ۱ میلیون تومان مردی ثروتمند کرایه کرد تا مردان گرفتار از شرّ زنان احمق با مهریه‌های سنگینشان نجات یابند



[ سه شنبه 11 بهمن 1389برچسب:داستانهای طنز ( عالی _ 1, ] [ 20:40 ] [ شهرام شیدایی ] [ ]