اسلایدر

داستان شماره 21

داستانهای باحال _ داستانسرا

داستانهایی درباره خدا_ پیغمران_ امامان_دین_ امام علی_ قضاوت امام علی_ اصیل ایرانی _ پادشاهان _عاشقانه_ ملا_ شیوانا_ بهلول_ بزرگان_ غمگین_ طنز_ جالب_ معجزه_ پسرانه_ عبرت آموز هوسرانی_ صفا و صمیمیتها_ شنیدنی_ زندگی_ موفقیتها_ خوش یمن_ طمع_ آموزنده_ بی ادبانه _ احساسی_ ترسناک _بقیه و..

داستان شماره 21

داستان شماره 21

پدری از عذاب نجات یافت

 

بسم الله الرحمن الرحیم
 
روزى حضرت رسول صلى الله عليه و آله و سلم در قبرستان بقيع با اصحاب خود در حركت بودند تا به قبرى نزديك شدند. به اصحاب فرمود: سرعت كنيد و هر چه زودتر از اين قبر عبور نماييد، همه با عجله و سرعت گذشتند
وقت مراجعت باز به همان قبر رسيدند و می خواستند كه با سرعت رد شوند. حضرت فرمود: لازم نيست، عجله نكنيد. عرض كردند: يا رسول الله! وقت رفتن فرموديد عجله كنيم و با سرعت رد شويم ولى الان می فرماييد عجله لازم نيست؟
فرمود: وقت رفتن، ملائكه صاحب قبر را عذاب می ­كردند، درحالى او فرياد میزد و من طاقت شنيدن ناله و ضجه او را نداشتم. ولى الان خدا او را مورد رحمت و مغفرت خود قرار داده و عذاب را از او برطرف كرده است. اصحاب علت را پرسيدند؟
فرمود: اين مرد فاسق بوده و با حال فسق از دنيا رفته است، به اين جهت او را تا حال عذاب می كردند، ولى طفل صغيرى داشت كه او را نزد معلم بردند، او هم (بسم الله) به او تعليم كرد. وقتى آن طفل بسم الله را به زبان جارى نمود، خداوند به ملائكه كه او را عذاب می كردند دستور داد: ديگر او را عذاب نكنيد، زيرا سزاوار نيست شخصى كه فرزندش نام مرا می ­برد عذاب كنم



[ دو شنبه 21 فروردين 1389برچسب:داستانهایی در باره خدا ( 1, ] [ 18:33 ] [ شهرام شیدایی ] [ ]