اسلایدر

داستان شماره 1696

داستانهای باحال _ داستانسرا

داستانهایی درباره خدا_ پیغمران_ امامان_دین_ امام علی_ قضاوت امام علی_ اصیل ایرانی _ پادشاهان _عاشقانه_ ملا_ شیوانا_ بهلول_ بزرگان_ غمگین_ طنز_ جالب_ معجزه_ پسرانه_ عبرت آموز هوسرانی_ صفا و صمیمیتها_ شنیدنی_ زندگی_ موفقیتها_ خوش یمن_ طمع_ آموزنده_ بی ادبانه _ احساسی_ ترسناک _بقیه و..

داستان شماره 1696

داستان شماره 1696

پیمانکار آمریکایی، مکزیکی، ایرانی


  بسم الله الرحمن الرحیم
تعمير و نگهداري از كاخ سفيد بصورت يك مناقصه مطرح شد.
يك پيمانكار آمريكايي، يك مكزيكي و يك ايراني در اين مناقصه شركت كردند.
پيمانكار آمريكايي پس از بازديد محل و بررسي هزينه ها مبلغ پيشنهادي خود را نه صد دلار اعلام كرد
مسؤل كاخ سفيد دليل قيمت گذاري اش را پرسيد و وي در پاسخ گفت:
چهارصد دلار بابت تهيه مواد اوليه + چهارصد دلار بابت هزينه هاي كارگران و ... + صد دلار استفاده بنده
پيمانكار مكزيكي هم پس از بازديد محل و بررسي هزينه ها مبلغ پيشنهادي خود را هفتصد دلار اعلام كرد
  سیصد دلار بابت تهيه مواد اوليه + سیصد دلار بابت هزينه هاي كارگران و ... + صد دلار استفاده بنده.
..
..
اما نوبت به پيمانكار ايراني كه رسيد بدون محاسبه و بازديد از محل به سمت مسؤل كاح سفيد رفت
و در گوشش گفت: قيمت پيشنهادي من دو هزارو هفتصد دلار است
مسؤل كاخ سفيد با عصبانيت گفت: تو ديوانه شدي، چرا دو هزارو هفتصد دلار؟
پيمانكار ايراني در كمال خونسردي در گوشش گفت: آرام باش
..
هزار دلار براي تو ...... و هزار براي من ....... و انجام كار هم با پيمانكار مكزيكي
و پيمانكار ايراني در مناقصه پيروز شد

 



[ سه شنبه 16 آذر 1393برچسب:داستانهای جالب ( 1, ] [ 19:1 ] [ شهرام شیدایی ] [ ]